يكي از مكان هايي كه فعاليت بهداشت روان در آنجا مي تواند مفيد باشد، مدارس است. مدارس با در بر گرفتن بخش عظيمي از جمعيت آينده ساز جامعه، به عنوان يك مركز فرهنگي، اجتماعي مهم در جامعه مطرح مي باشد.
زيرا:
- تقريبا تمام كودكان در دورهاي از زندگي خود به مدرسه ميروند.
- مدارس، قويترين سازمان اجتماعي و آموزشي قابل دسترسي براي مداخله هستند.
-مدارس اثر عميقي بر كودكان، خانوادهها و اجتماع ميگذارند.
-مدارس مانند شبكهاي امن، از كودكان در برابر خطراتي كه بر يادگيري، رشد و سلامت رواني، اجتماعي تاثير ميگذارد، محافظت ميكنند.
-مدرسه همگام با خانواده، نقش تعيينكنندهاي در ايجاد يا تخريب عزت نفس كودك و احساس شايستگي آنان دارد.
-توانايي و انگيزه كودكان براي ماندن در مدرسه، يادگيري و استفاده از آموزههايشان، متاثر از سلامت روان آنان است.
در عصر ما هدف از مدرسه رفتن صرفا انباشتن مطالب در ذهن نيست، بلكه پروش همه جانبه شخصيت دانش آموز مي باشد. در اين ميان معلم مهمترين و موثرترين فرد در هر موسسه تربيتي است. معلم مرجع واقعيت براي كودك و نوجوان است، بنابراين به دليل اهميت معلم، بويژه در نظر دانش آموزان، از او انتظار مي رود كه با شناخت دقيق دانش آموز و كشف مشكلات آنها، موقعيت هاي آموزشي را به گونه اي ترتيب دهد كه احساس رضايتمندي را در دانش آموزان به وجود بياورد. از آنجايي كه كشور ما يكي از جوان ترين جوامع دنياست و در آن بيش از 20 ميليون نوجوان و جوان زندگي مي كنند و بخش عظيمي از اين جمعيت كثير در مدارس راهنمايي و دبيرستان تحصيل مي كنند، لذا مي توان گفت كه بهترين موقعيتي كه مي شود بانوجوانان ارتباط منسجم و منظمي برقرار كرد، از طريق دستگاه تعليم و تربيت است.
تامين بهداشت و سلامت روحي و اخلاقي نوجوانان و جوانان كه قريب يك سوم جمعيت كل كشور را تشكيل مي دهند، يكي از وظايف اساسي دست اندركاران مسائل تربيتي و بهداشتي است و با توجه به نتايجي كه عدم ارضاي نيازهاي نوجوانان به بار مي آورد و با عنايت به اين امر كه پيشگيري هميشه ارزان تر و آسان تر از درمان است. دست اندركاران امور فرهنگي كشورمان خصوصا معلمان به دليل ارتباطات گسترده با اقشار نوجوان و جوان جامعه، مي توانند از يك سو موجبات پيشگيري از مشكلات و اختلالات و نابساماني هاي رواني نوجوانان را فراهم آورند و از سوي ديگر، مراتب رشد و شكوفايي
استعدادهاي آنان را هر چه بيشتر مهيا سازند.
نقش والدين در ارضاي نيازهاي رواني- اجتماعي نوجوانان، نقشي بارز و مهم است ولي لازم است كه ذكر شود در حقيقت نوجوانان مدت زيادي از وقت خود را در مدرسه صرف مي كنند و به تحصيل مشغول مي باشند لذا، دومين پايگاه اصلي براي ارضاي نيازهاي رواني- اجتماعي نوجوانان، مدرسه است. مدرسه علاوه بر نقش آموزشي، نقش تربيتي و پرورشي نيز دارد و به عنوان يك نهاد پرورشي مي تواند كاستي هاي بهداشت روان نوجوانان را جبران كرده و آنها را در مسير جاده سلامتي از نظر روان و ثبات شخصيتي سوق بدهد. امروزه بيشتر روانشناسان تربيتي معتقدند كه كاركنان مدرسه در سلامت روان دانش آموزان داراي نقش حساسي هستند. اين مطلب مبتني بر اين فرض است كه جوامع هرگز به اندازه و تعداد كافي داراي متخصصان سلامت روان نخواهند شد تا براي كمك به جمعيت روز افزوني كه نياز به خدمات دارند، تكافو كند، بنابراين بايد تاكيد وتوجه را روي كوشش هايي در جهت پيشگيري از عدم سلامت روان قرار داد.
رضايت خاطر دانش آموز وقتي تامين مي شود كه بداند او در مدرسه و كلاس خود مي تواند رغبت ها و نيازهايش را كشف و ارضا كند و آنها را به طرز مطلوب، رشد و گسترش دهد. مدرسه همواره بايد در نظر داشته باشد كه نوجوان، نيازهاي اجتماعي و تفريحي مشروعي دارد كه بايد ارضا شوند، وگرنه به ضررش تمام مي شود و اگر مدرسه از كمك به ارضاي اين نيازها كوتاهي و غفلت كند، تمام وظايفش راانجام نداده است و مقصر به شمار مي رود.
محيط مدرسه به لحاظ ويژگي ها و هدف هاي خود از حساسيت خاصي برخوردار است، چرا كه به لحاظ مدت زماني كه كودك و نوجوان، اوقات مفيد خود را در آن به سر مي برند، اهميت داشته و در اين مورد، اولين محيط بعد از خانه محسوب مي شود.
شايان ذكر است كه فقط در ارتباطات كلامي نمي توان به نوجوان شخصيت داد و آن را در حد شعار خلاصه نمود، بلكه در مسئوليت سپاري، شركت دادن نوجوانان در فعاليت هاي فوق برنامه مدرسه، فعال نمودن آنان در زمينه هاي ورزشي، برگزاري جلسات بحث و گفتگو و نظرخواهي از آنان در اموري كه مربوط به خود نوجوانان است، گام هايي هستند كه به طور واقع بينانه، به گسترش شخصيت آنان و جذب نيروهاي خلاقشان در اداره جامعه منجر مي گردد. قطعا اگر نوجوانان در برخي از تصميم گيري هاي مدرسه، شركت داشتـــــه و نظــــر خود را بيان نمايند، در مسئوليت هاي ناشي از آن و نيز توسعه وجدان اجتماعي آنان، بسيار نقش خواهد داشت.
ضمن توجه به موارد فوق الذكر، جهت ارضاي نيازهاي رواني لازم است معلم از برخوردهايي توام با تفاهم و احترام و محبت سود جويد. انتظار او از پيشرفت دانش آموزان، هماهنگ با ويژگي هاي سني و فردي آنان باشد و در اين زمينه، فعاليت هاي مورد علاقه فراگيران، به تدريج از هدف هاي ساده به پيچيده تر هدايت شود. چنان كه امكان موفقيت دانش آموزان در انجام فعاليت هاي مورد نظر و ابراز خود به شيوه هاي طبيعي ممكن باشد، به تقويت اساس ارزشمندي (عزت نفس) و اعتماد به نفس آنان منجر مي گردد. لازمه دسترسي به همه اين اهداف در درجه اول شناخت خصوصيات و ويژگي هاي شخصيتي و پي بردن به نيازهاي رواني دانش آموزان مي باشد كه به عنوان راهنماي والدين و معلمين
مي تواند راهگشاي موثري در اين زمينه باشدكه از جمله اين نيازها :
1ـ ارتباط عاطفي و كلامي: هر قدر ميان اعضاي خانواده، ارتباط عاطفي و كلامي بيشتر باشد، روابط آن خانواده با يكديگر سالمتر، با نشاطتر و محكمتر است. كودكي كه در زمان رشد خويش، وجودش از محبتي مناسب و شايسته سيراب شده است، حتماً در مراحل مختلف زندگي خود همچون منبعي از نور، محبت خويش را به ديگران هديه خواهد داد.
پدر و مادر بايد حتماً زمانهايي را به صحبت با فرزندان خويش اختصاص دهند، تا آنها بتوانند مشكلات، خواستها و تفكرات خويش را با والدين در ميان بگذارند. گفتن جملات محبتآميز، باعث آرامش فرزندان و تقويت توان روحي آنها ميشود.
2ـ احترام و ارزشمندي: محترم شمردن و باارزش به حساب آوردن كودكان و نوجوانان، از مسائل بسيار مهم است. زماني كه فرزندان احساس ارزش و احترام ميكنند، اين احساس آنها را واميدارد كه براي حفظ اين ارزش تلاش كنند و از كارهاي خلاف دوري نمايند؛ و همين امر زمينة رشد و توسعة روشهاي تربيتي را فراهم ميكند.
تحقير كردن و بيارزش پنداشتن كودكان و نوجوانان، اعتماد به نفس را در آنها از بين ميبرد يا كمرنگ ميكند؛ زيرا تحقير شدن، اضطراب و نگراني به دنبال ميآورد و آرامش را از بين ميبرد و سلامت روحي را خدشهدار ميكند.
3ـ تعادل در رفتار: در امر تربيت و تعليم فرزندان بايد از افراط و تفريط پرهيز كرد زيرا تعادل روحي آنها را بهم ميزند. سختگيري و يا سهلگيري بيش از اندازه، روح آنها را بيمار ميكند. تشويق و يا تنبيه (هشدار) فرزندان نيز از اين قاعده مستثني نيست و بايد با مسأله مورد تشويق يا تنبيه، هماهنگي و سنخيّت داشته باشد.
4ـ پرهيز از مقايسه كردن: انسانها با يكديگر متفاوت هستند، و مقايسة آنها با هم كار نادرستي است. بهطور معمول مقايسه براساس ناتوانيها و ضعفها صورت ميگيرد و در اين رهگذر، تفاوتهاي فردي ناديده گرفته ميشود. با اين كار تواناييهاي شخص مورد غفلت قرار ميگيرد و غرور او شكسته ميشود.
5ـ روحية همكاري و تعاون: افرادي كه داراي روحية همكارياند، از نظر روحي، اشخاص سالمتري هستند و كودكاني هم كه در دوران كودكي با دوستان و همسالان خود، روابط صميمي و دوستانهتري دارند، در سالهاي بعد نيز مشكلات رفتاري كمتري از خود نشان ميدهند.
اوليا و كاركنان مدرسه بايد دانشآموزان را در انجام كارها به صورت گروهي، تشويق كنند. مثل تهيه روزنامههاي ديواري، همكاري در نظافت و بهداشت خانه و مدرسه، خواندن و مرور درسها و غيره.
روحية همكاري و مشاركت، اعتماد به نفس و خودباوري را در فرد رشد ميدهد و موفقيتهاي گوناگوني را در عرصههاي مختلف به ارمغان ميآورد.
6ـ آموزش رفتارهاي اجتماعي: ايجاد آمادگي لازم براي ابراز عقايد و بيان ديدگاههاي خود و همچنين پذيرش ديدگاههاي مخالف و انتقاد از طرف ديگران، امر بسيار مهمي است.
نوجوانان براي زندگي اجتماعي بايد تعليم ببينند و يكي از آن تعليمات، چگونگي ابراز عقيده در اجتماع، و بيان ديدگاهها و خواستهايشان است، نوجوانان بايد بياموزند كه چگونه به ديدگاههاي مخالف و انتقادهاي ديگران توجه و از آنها استفاده كنند. همچنين بايد در دنياي واقعي زندگي كنند و با حقايق و واقعيتاي فرهنگي، اجتماعي، تاريخي، اقتصادي و خانوادگي آشنا شوند، آموزشهايي كه داده ميشود بايد آموزشهايي باشد كه آنها را براي زيستن در اين دنيا آماده كند. بايد با تفاوتها و ناملايمات و مشكلات آشنا شوند، با آنها دست و پنجه نرم و در مواقع لزوم، صبر كردن را نيز تمرين كنند.
7ـ تقويت توانِ سازگاري با تغييرات: هر تغييري در خانه و يا مدرسه، ممكن است باعث بروز هيجانات منفي از قبيل خشم، ترس و اضطراب شود. بنابراين دانشآموزي كه در محيط خانه و يا مدرسه با تغييري مواجه ميشود، نياز به كمك والدين و كاركنان مدرسه به صورت مشترك دارد؛ تا بتواند خود را با موقعيت جديد وفق دهد. در اين مواقع معلم نقش بسيار مهمي را ايفا ميكند و با درك احساسات دانشآموز ميتواند او را آرام و نسبت به موقعيت جديد آگاه كند و با تمركز بر روي صلاحيتها و شايستگيهاي وي و موضوعاتي كه تغيير نكردهاند، انطباق با شرايط جديد را برايش راحتتر كند.
8ـ ارتقاء قدرت درك و تشخيص: درك و تشخيص ضعفها، اشتباهها، شكستها، ناكاميها و درس گرفتن از آنها روح و روان را تقويت ميكند.
قدرت درك و تشخيص را بايد در محيط خانه و مدرسه پرورش داد. در مدرسه ميتوان دانشآموزان را با آموزش رفتارهاي پسنديده به تلاش و رقابت سالم، صبر و تحمل، كنترل نفس، انساندوستي، پايبندي به وظايف، تشويق و ترغيب كرد. بهتر است آموزش بهصورت غيرمستقيم باشد تا تأثير بهتري برجا بگذارد. شناخت بهتر صفات ارزشمند انساني، كودكان و نوجوانان را به سوي رفتارهاي مناسب اجتماعي سوق ميدهد. از روانشناسان و مشاوران تحصيلي و آگاهان مذهبي ميتوان براي آموزش
كمك گرفت.
9ـ تشخيص مشكل رفتاري و ارائة راهحل: اگر مسئولان آموزشي مدارس بتوانند علائم و نشانههاي مشكلاتِ دانشآموزان را زود تشخيص دهند و با كمك روانشناسان و مشاوران، راهحلي براي مشكل پيدا كنند، كمك بزرگي به بهداشت رواني آنها كردهاند.
تنظیم کننده : زهره بهمیاری مسئول بهداشت مدارس